راننده اسنپ بهم گفت:

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

        (ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

        (ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

        (ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

        (ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

(ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...

شاید بابت اختلالات هورمونی باشه که دارم این حرف هارو میزنم، شاید هم بابت دیدن فیلم درامی که الان دیدم. و البته هیچ کدومشون ربطی به موضوع ندارن.دلم برا پدر و مادرم تنگ شده.و به عادت بچگی، که وقتی ازشون دور میافتادم، میرفتم یه گوشه و گریه میکردم... الآنم دارم همون کارو میکنم.مامانمو خیلی دوست ندارم ولی فکر مسائل و مشکلات جسمی و روحی ش روزی نیست که تو ذهنم نچرخه و حتی تو خوش‌ترین حال راحتم بذاره.اینکه دارم از پدرم دوری میکنم و تو ذهنم و حتی علنی به خودش هم گفتم که قبولش ندارم و احترامی که باید رو قائل نبودم و میدونم با همه ی این احوال هنوز چقدر دوسم داره و نگران خرج و مخارجمه(شیوه ی بیان محبت پدرهای ایرانی) زجرم میده.عذاب وجدان دارم اینکه کاری ازم برنمیاد اینکه زیاد دوستشون ندارمازینکه پیششون نیستم.حتی نمیدونم واقعا دوستشون ندارم یا اینجوری وانمود میکنم.کاش پدر و مادرا پیر نمی‌شدن.کاش جسمشون قوی بود هنوز.کاش ما جوانتر و قدرتمندتر نبودیم.کاش آدمها اینجور به هم وصل نبودن. راننده اسنپ بهم گفت:...ادامه مطلب

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

(ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

(ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

(ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...

آدم ها همه به نحوی گم شده اند..
آدم ها شاید خودشان ندانند که گم شده اند...

آدم ها نمی دانند که تنهایی یک واقعیت است.
و نه واقعیتی تلخ.. که حقیقتی برای باور.

آدم ها گم شده اند.

(ما از خــدای گــم شده ایم...)

راننده اسنپ بهم گفت:...